Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-06@17:05:27 GMT

فیلمساز شریف

تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۶۸۱۹۰

فیلمساز شریف

این که می‌گویند ایران یکی از کشورهایی است که هنرمندان زیادی را بر اثر ابتلا به کرونا از دست داده، حرف بی‌ربطی نیست. هنرمندانی که می‌توانستند سال‌های زیادی زندگی کنند و آثار خوب و ماندگاری بسازند که در تاریخ فرهنگ و هنر ایران بماند.

کاری که زنده‌یاد پرتوی در چهار دهه فعالیت سینمایی و تلویزیونی‌اش انجام داد و وقتی خبر درگذشتش آن هم به واسطه کرونا منتشر شد همه آنها که با آثار او آشنا بودند و فیلم‌هایش را دنبال می‌کردند، گفتند: ای وای! حیف شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این جمله دوکلمه‌ای «حیف شد» هم از آن جملات همه‌جانبه‌ای است که همه خوبی‌ها، خلاقیت، کاربلدی و اخلاق را در خود جای می‌دهد.

در سالروز درگذشت این فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما و تلویزیون با فرشته صدرعرفایی، همسر اول کامبوزیا پرتوی -که در چند فیلم او از جمله کافه ترانزیت و ننه‌لالا و فرزندانش بازی کرده- و مصطفی محمودی- منتقد سینما- هم‌صحبت شدم تا درباره نگاه پرتوی به سینما و هنر برایمان بگویند.

خالق شخصیت‌های خودساخته

به فرشته صدرعرفایی می‌گویم زنده‌یاد پرتوی، فعالیت در سینما و تلویزیون را با نویسندگی و کارگردانی آثاری برای کودکان شروع کرد که از میان آنها می‌توان به ماهی، گلنار، گربه آوازه‌خوان و بازی بزرگان اشاره کرد اما بعد تغییر جهت داد و روی موضوعات اجتماعی متمرکز شد و فیلمنامه آثاری مانند کافه ترانزیت و فراری را نوشت.

می‌پرسم این تغییر جهت به چه دلیل رخ داد؟ می‌گوید: بعد از انقلاب و انقلاب فرهنگی فیلم‌سازی به‌دلیل محدودیت‌ها و ممیزی‌های فراوانی که وجود داشت به‌خصوص در مورد زنان و نقش آنان، برخی کارگردان‌ها را به سمت تولید آثاری درباره یا برای کودکان سوق داد. این‌گونه فیلمنامه‌ها راحت‌تر مجوز ساخت می‌گرفتند و بودجه تهیه فیلم با پشتیبانی بیشتری فراهم می‌شد ولی فارغ از این بحث، آقای پرتوی بسیار علاقه‌مند به کار برای کودکان بود، چون کودکان و دنیایشان را خیلی دوست داشت و می‌گفت، هرقدر خودباوری در کودکان بیشتر شود و آنها توانمندی‌های خود را بیشتر ببینند و باور کنند، دنیای آینده،بهتر خواهد بود.

آقای پرتوی بنا به آنچه حس می‌کرد نیاز جامعه برای طرح است، فیلم می‌ساخت و فیلمنامه می‌نوشت.
زمانی برای کودکان در دوران جنگ که شادشان کند و امیدوار به توانمندی‌شان در رسیدن به آرزوهایشان. زمانی درباره زنی که می‌خواهد زندگی‌اش را در دست بگیرد و فرزندانش را به سامان برساند «کافه ترانزیت» یا دختری که یکباره مادر می‌شود و نبردش برای اثبات خود و فرزندش (من ترانه ۱۵سال دارم) یا زنی ایزدی که از وحشت داعش به دنبال مأمنی، آواره شهر و دیاری می‌گردد (کامیون) و مثال‌های فراوان دیگر....

صدرعرفایی در پاسخ به این سؤال که آیا مرحوم پرتوی در زندگی حرفه‌ای و کاری به آنچه‌ مدنظرش بود و برای آن برنامه‌ریزی کرده بود، رسید؟ می‌گوید: در گفت‌وگویی که از ایشان منتشر شد، گفته بودند کارها و طرح‌های زیادی دارند که امیدوارند بتوانند انجام داده و به سرانجام برسانند ولی متأسفانه از دیدن آثار بعدی ایشان محروم شدیم.

تاثیرگذار و پیش‌رو

مصطفی محمودی می‌گوید: آقای پرتوی چهار دهه در سینما و تلویزیون به عنوان کارگردان و فیلمنامه‌نویس فعال بود و در هر مقطع و دهه باعث به وجود آوردن نگاهی تازه در دنیای فیلمسازی بود. سال ۶۶ فیلم «ماهی» را ساخت با نگاهی کاملا انسانی به اتفاقاتی که یک کودک در زندگی با آنها روبه‌رو می‌شود و احساس می‌کند. اواخر دهه ۶۰ فیلم‌هایی مانند گلنار و گربه آوازه‌خوان را ساخت؛ فیلم‌هایی موزیکال که دنیای پرطراوتی برای بچه‌ها داشت. با فیلم بازی بزرگان وارد دنیای نوجوانان شد و درک آنها از دنیای پیرامون و ارتباطات بین آدم‌ها را به نمایش گذاشت. دنیای نوجوانان در فیلم‌های «من ترانه ۱۵سال دارم» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» به روز شد و نشان داد دنیای آنها چقدر تغییر کرده و دیگر به دنیای سنتی تعلق ندارند و می‌توانند بسیار مسؤولیت‌پذیر و تاثیرگذار باشند.

این رویکرد آقای پرتوی ثابت کرد فیلمساز در دوره و مقطعی منجمد نشده و با اتفاقات جامعه‌اش جلو آمده و حتی گاهی از آنها نیز جلوتر بوده و پیش‌بینی نیز کرده است. مرحوم پرتوی، کارگردان و نویسنده‌ای بسیار آگاه و هوشمند بود و نبض اتفاقات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می‌فهمید و می‌دانست کجاها و چه زمانی باید با چه لحن و رویکردی آنها را بازگو کند و تلنگر بزند. آقای پرتوی فیلمساز شریفی بود.

این شرافت و حجب و حیا را در همه آثار او می‌توان دید. در فیلمنامه دیشب باباتو دیدم آیدا دقیقا می‌داند باید از چه زاویه‌ای به موضوع رابطه پدر نگاه کند و به آن نزدیک شود که نه پرده‌دری کند و نه چیزی را از قلم بیندازد. این را در فیلمنامه من ترانه ۱۵ سال دارم هم می‌توان دید. در فیلم فراری او دانش و احاطه خود را به مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نشان می‌دهد و نوجوانان دو فیلم قبلی را در شرایط جدیدی می‌گذارد که زمانه آنها را شکل داده است. در هر سه فیلم که درباره آنها صحبت شد و همچنین در فیلم‌های کافه ترانزیت و کامیون و دیگر فیلم‌های اجتماعی، آقای پرتوی موضوعات ملتهب را چنان روایت می‌کند که نه تاریخ مصرف‌دار می‌شوند و نه دچار ملال و خط قرمز. می‌توان در همه زمان‌ها این فیلم‌ها را دید و از تماشای آنها لذت برد.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: فرشته صدرعرفایی مصطفی محمودی کامبوزیا پرتوی کافه ترانزیت برای کودکان آقای پرتوی فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۶۸۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جمعی از اساتید ادبیات به تماشای «مست عشق» نشستند/ حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاه‌تر نکنیم

روز جمعه ۱۴ اردیبهشت‌ماه اکرانی خصوصی از فیلم «مست عشق» در موزه سینما تدارک دیده شده بود تا سازندگان این فیلم سینمایی میزبان برخی از چهره‌های حوزه مولوی‌شناسی و شمس پژوهی و شاهنامه‌پژوهی همچون محمدعلی موحد و میرجلال‌الدین کزاری و نیز بزرگان دیگری همچون ژاله آموزگار (پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی)، عبدالمجید ارفعی (متخصص زبان‌های باستانی و مترجم خط میخی عیلامی)، احمد محیط طباطبایی (رییس ایکوم)، لوریس چکناواریان (آهنگساز و رهبر ارکستر)، یونس شکرخواه (متخصص علوم ارتباطات) و حجت‌الله ایوبی (رییس سابق سازمان سینمایی و کمیسیون ملی یونسکو) شدند.

در میان این چهره‌های فرهنگی و هنری، محمدعلی موحد به تماشای فیلم نشست.

از راست: لوریس چکناواریان، محمدعلی موحد و میرجلال‌الدین کزازی

در ابتدای این مجلس و پیش از نمایش فیلم، حجت‌الله ایوبی در سخنانی کوتاه گفت: ملت ایران یک بدهی به دنیا داشت و دنیا هم یک مطالبه بزرگ از ما. سینمای ایران که جزء سینماهای برتر جهان است باید کاری را برای حضرت مولانا و شمس انجام می‌داد.

او با تاکید بر اینکه خودش فیلم را ندیده است، ادامه داد:‌ من این تلاش و عزم را گرامی می‌دارم بویژه آنکه بارها از زبان بزرگان جهان شنیدم که چه معمایی در سینمای ایران وجود دارد که با وجود حداقل امکانات این چنین درخشان است؟  به نظر بنده، راز و رمز این موفقیت در این سالن حاضر است؛ پشتوانه سینمای ایران ادبیات فاخر و گنج معنوی آن است که در هیچ کجای جهان وجود ندارد. سینمای شاعرانه ایران مرهون بزرگانی است که امروز در اینجا نشستند و آقایان فتحی، توحیدی و دیگر هنرمندان در این فضا تنفس کردند و با محمدعلی موحد زندگی کردند. فیلم و نگاه آن‌ها عطر و رنگ موحد و کزازی و شفیعی کدکنی و بزرگان دیگر را می‌دهد. من این عزیزان را به "نام" و بدون لقب صدا کردم چون استاد شفیعی کدکنی در آخرین شماره  مجله «بخارا» زیبا گفته است که محمدعلی موحد بالاترین لقبش در همین است که «محمدعلی موحد» است و لقب و پسوند و پیشوندی برازنده او نیست. این برای بقیه اساتید هم صدق می‌کند.

ایوبی افزود: یقین دارم که استقبال فراوان مخاطب آغاز راهی است که باز هم از مولانا و شمس سخن گفته شود.  

سپس فرهاد توحیدی - فیلمنامه‌نویس «مست عشق» بیان کرد: نوشتن فیلمنامه این کار در کنار جناب آقای فتحی حدود سه سال و اندی طول کشید و در طول نوشتن متن، سایه معنوی دکتر موحد بر سر این کار بود.

او با اشاره به شیوه  روایت فیلم گفت:‌ من به عنوان یک معلم کوچک فیلمنامه‌نویسی عرض می‌کنم که سال‌هاست در میان همکارانم و بخصوص در میان جوانان علاقه‌مند به فیلمنامه‌نویسی اشتیاق زیادی برای گذر و عدول از نوشتن فیلمنامه به سبک و سیاق کلاسیک در چهارچوب شاه‌پیرنگ می‌بینم. آن‌ها بسیار دوست دارند که فیلمنامه‌نویسی متفاوت را با روایت‌های موازی تجربه کنند و برای یادگیری تکنیک داستان‌گویی در فیلمنامه نویسیِ آلترناتیو، طبیعتاً به ادبیات فیلمنامه‌نویسی ترجمه شده رجوع می‌شود. این در حالی‌ است که بخت بزرگ بنده و آقای فتحی این بود که در این کار برای سازماندهی روایت‌های موازی از دل آثار مولانا و مثنوی استفاده کردیم. شاید بی‌راه نباشد که بگویم یکی از اولین کسانی که داستان‌گویی به این شیوه را ابداع کردند حضرت مولانا بود و البته پیش‌تر از او عطار و سنایی هم چنین تجربه‌ای داشتند.  

توحیدی ادامه داد: کوشش ما این بود از آن میراثی که حضرت مولانا و دیگران در روایت‌گری به جا گذاشتند و بزرگان امروز ادبیات ایران در کتاب‌های خود شرح دادند، استفاده کرده باشیم و امیدوارم آنچه بر پرده خواهید دید گوشه کوچکی از انتظارات شما را برآورده کند.

در پایان حسن فتحی - کارگردان «مست عشق» که از سر فیلمبرداری سریالش خود را به این برنامه رسانده بود - متنی را قرائت کرد که به این شرح بود: «همه ما آدم‌ها بی‌آنکه خواسته باشیم، متولد می‌شویم و طنز قضیه در این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، متولد شدن ما با نوعی مسئولیت اخلاقی همراه است؛ مسئولیتِ اینکه اوضاع جهانی را که لُملُمه می‌زند از حرص و طمع و کشتار و ویرانی، با افعال خودمان سیاه‌تر از آنچه که هست نکنیم. پیام شیرین و شکّرین شمس و مولانا در این زمانه تلخ‌کامی و خشونت و نفرت‌پراکنی، می‌تواند بارقه امیدی باشد برای ما ساکنانِ به عادت و روزمرگی گرفتار شده‌ی این روزگار تا شاید با پرهیز از خودشیفتگی و افکار خشک و تنگ‌نظرانه در افعال و کردار خودمان تأمل و نواندیشی و تجدیدنظر کنیم.

این اثر سینمایی بی‌هیچ تفاخری برگ سبزی تحفه درویش و نمایش قطره‌ای از دریای بیکران اندیشه‌های عرفانی است.»

در این زمینه بخوانید:

تمجید میرجلال‌الدین کزازی از «مست عشق»

ژاله آموزگار

منبع: خبرگزاری ایسنا

دیگر خبرها

  • نویسنده فیلم سینمایی فسیل : دستمزدم به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامه‌نویسان هم نبود!
  • دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/ نگاهی به فیلم مست عشق
  • دستمزدم برای فسیل کم بود
  • دستمزدم برای «فسیل» هم به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامه‌نویسان نبود!
  • دستمزدم برای «فسیل» به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامه‌نویسان هم نبود!
  • فلفل قرمز: ادویه جدید دنیای مد! (عکس)
  • ورود باربی به دنیای ابرقهرمانانه
  • تصاویر پربازدید از شمایل جدید دانشگاه شریف
  • تصاویر پربازدید از شمایل جدید دانشگاه شریف + عکس
  • جمعی از اساتید ادبیات به تماشای «مست عشق» نشستند/ حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاه‌تر نکنیم